گل نرگس

گل نرگس - مهدویت - شعر - عکس - مقاله - حکایت - نوشته ادبی و ... حضرت مهدی (عج)

گل نرگس

گل نرگس - مهدویت - شعر - عکس - مقاله - حکایت - نوشته ادبی و ... حضرت مهدی (عج)

دیدار یار غائب

در ایام تحصیل علوم دینى و فقه اهل بیت علیهم السلام، در نجف اشرف، شوق زیادى جهت دیدارجمال مولایمان بقیة الله الاعظم عجل الله تعالى فرجه داشتم با خود عهد کردم چهل شب چهارشنبه پیاده به مسجد سهله بروم، به این نیت که جمال آقا صاحب الامرعلیه السلام را زیارت کنم و به این فوز بزرگ نایل شوم. 

تا 35 یا 36 شب چهارشنبه ادامه دادم. تصادفا در یک شب چهارشنبه ، رفتنم از نجف به تاخیر افتاد و هوا ابرى و بارانى بود. نزدیک شب وحشت و ترس وجود مرا فرا گرفت مخصوصا از زیادى قطاع الطریق و دزدها، ناگهان صداى پایى را از پشت سر شنیدم که بیشتر موجب ترس و وحشتم گردید. برگشتم به عقب، سید عربى را با لباس اهل بادیه دیدم، نزدیک من آمد و با زبان فصیح گفت: اى سید! سلام علیکم. 

ترس و وحشت به کلى از وجودم رفت و اطمینان و سکون نفس پیدا کردم . تعجب آور بود که چگونه این شخص در تاریکى شدید، متوجه سیادت من شد و در آن حال من از این مطلب غافل بودم. به هر حال سخن مى گفتیم و مى رفتیم . سید عرب از من سؤال کرد: قصد کجا دارى؟ 

گفتم: مسجد سهله. 

فرمود: به چه جهت؟ 

گفتم: به قصد تشرف و زیارت ولى عصرعلیه السلام. 

مقدارى که رفتیم ، به مسجد زید بن صوحان که مسجد کوچکى است نزدیک مسجد سهله رسیدیم داخل مسجد شده و نماز خواندیم و بعد از دعایى که سید خواند که، مثل آن بود که دیوار و سنگها با ایشان آن دعا را مى خواندند، احساس انقلابى عجیب در خود نمودم که از وصف آن عاجزم. 

بعد از دعا سید فرمود: سید تو گرسنه اى، خوب است شام بخورى. 

پس سفره اى را که زیر عبا داشت بیرون آورد و درآن سه قرص نان و دو یا سه خیار سبز تازه بود. مثل این که تازه از باغ چیده شده بود . و آن وقت چله زمستان وفصل سرماى شدید بود و من متوجه نشدم که این آقا این خیارهای تازه سبز را در این فصل زمستان از کجا آورده؟ به هر حال طبق دستور آقا شام خوردم. 

سپس فرمود: بلند شو تا به مسجد سهله برویم. 

داخل مسجد شدیم ، آقا مشغول اعمال وارده درمقامات شد و من هم به متابعت آن حضرت انجام وظیفه مى کردم و بدون اختیار نماز مغرب و عشاء را به آقا اقتدا کردم و متوجه نبودم که این آقا کیست؟ 

بعد از آن که اعمال تمام شد، آن بزرگوار فرمود: 

اى سید آیا مثل دیگران بعد از اعمال مسجد سهله به مسجد کوفه مى روى یا در همین جا مى مانى؟ 

گفتم: مى مانم و سپس در وسط مسجد در مقام امام صادق علیه السلام نشستیم. 

به سید گفتم: آیا چاى یا قهوه یا دخانیات میل دارى آماده کنم؟ 

در جواب، کلام جامعى را فرمود: این امور از زواید زندگى است که ما از آن دوریم. 

این کلام در اعماق وجودم اثر گذاشت به نحوى که هرگاه یادم مى آید ارکان وجودم مى لرزد. به هر حال مجلس نزدیک دو ساعت طول کشید و در این مدت مطالبى رد و بدل شد که به بعضى از آنها اشاره مى کنم. 

1. در رابطه با استخاره سخن به میان آمد. سید عرب فرمود: 

اى سید با تسبیح به چه نحو استخاره مى کنى؟ 

گفتم: سه مرتبه صلوات مى فرستم و سه مرتبه مى گویم: «استخیر الله برحمتة خیرة فى عافیة » پس قبضه اى از تسبیح را گرفته مى شمارم، اگر دو تا بماند بد است و اگر یکى ماند خوب است. 

فرمود: این استخاره، دنباله ای دارد که به شما نرسیده و آن این است که هرگاه یکى باقى ماند فورا حکم به خوبى استخاره ندهید بلکه دوباره بر ترک عمل، استخاره کنید اگر زوج آمد کشف مى شود استخاره اول خوب است اما اگر یکى آمد کشف مى شود که استخاره اول میانه است. 

به حسب قواعد علمیه مى بایست دلیل بخواهیم و آقا جواب دهد به جاى دقیق و باریکى رسیدیم پس به مجرد این قول تسلیم شدم و در عین حال متوجه نبودم که این آقا کیست. 

2. از جمله مطالب در این جلسه تاکید سید عرب بر تلاوت و قرائت این سوره ها بعد از نمازهاى واجب بود. بعد ازنماز صبح سوره یاسین و بعد از نماز ظهر سوره نباء بعد از نمازعصر سوره نوح و بعد از مغرب سوره واقعه و بعد از نماز عشاء سوره ملک. 

3. دیگر این که تاکید فرمودند: بر دو رکعت نماز بین مغرب و عشاء که در رکعت اول بعد از حمد هر سوره اى خواستى مى خوانى و در رکعت دوم بعد از حمد سوره واقعه را مى خوانى و فرمود: این نماز کفایت مى کند از خواندن سوره واقعه بعد از نماز مغرب، چنانکه گذشت. 

4. تاکید فرمود که: بعد از نمازهاى پنجگانه این دعا رابخوان: 

«اللهم سرحنى عن الهموم و الغموم و وحشة الصدر و وسوسة الشیطان برحمتک یا ارحم الراحمین ». 

5. و دیگر بر خواندن این دعا بعد از ذکر رکوع درنمازهاى یومیه خصوصا رکعت آخر تاکید کردند: 

«اللهم صل على محمد و آل محمد و ترحم على عجزنا و اغثنا بحقهم ». 

6. در تعریف و تمجید از شرایع الاسلام مرحوم محقق حلى فرمود: 

تمام آن مطابق با واقع است مگر کمى از مسایل آن. 

7. تاکید بر خواندن قرآن و هدیه کردن ثواب آن، براى شیعیانى که وارثى ندارند یا دارند ، ولکن یادی از آنها نمى کنند. 

8. تحت الحنک را از زیر حنک دور دادن و سر آن را درعمامه قرار دادن چنانکه علماى عرب به همین نحو عمل مى کنند و فرمود: در شرع این چنین رسیده است. 

9. تاکید بر زیارت سید الشهدا علیه السلام. 

10. دعا در حق من و فرمود: قرار دهد خدا تو را از خدمتگزاران شرع. 

11. پرسیدم: نمى دانم آیا عاقبت کارم خیر است و آیا من نزد صاحب شرع مقدس رو سفیدم؟ 

فرمود: عاقبت تو خیر و سعیت مشکور و روسفیدى. 

گفتم: نمى دانم آیا پدر و مادر و اساتید و ذوى الحقوق از من راضى هستند یا نه؟ 

فرمود: تمام آنها از تو راضى اند و درباره ات دعا مى کنند. 

استدعاى دعا کردم براى خودم که موفق باشم براى تالیف و تصنیف. 

دعا فرمودند. 

پس از این گفتگو به خاطرحاجتى خواستم از مسجد بیرون روم ، آمدم کنار حوض که در وسط راه قبل از خارج شدن از مسجد قرار دارد ، به ذهنم رسید چه شبى بود واین سید عرب کیست که این همه با فضیلت است؟ شاید همان مقصود و معشوقم باشد تا به ذهنم این فکر خطور کرد، مضطرب برگشتم و آن آقا را ندیدم و کسى هم در مسجد نبود. یقین پیدا کردم که آقا را زیارت کردم و غافل بودم، مشغول گریه شدم و همچون دیوانه اطراف مسجد گریه مى کردم تا صبح شد، چون عاشقى که بعد از وصال مبتلا به هجران شود. 

این بود اجمالى از تفصیل، که هر وقت آن شب یادم مى آید بهت زده مى شوم.

سایت جمکران
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد