ما احسن الصبر و انتظار الفرج، اما سمعت قول الله تعالى «فارتقبوا انى معکم رقیب».(1) و قوله عزوجل: «فانتظروا انى معکم من المنتظرین،(2) فعلیکم بالصبر، فانه انما یجیىء الفرج على الیأس و قد کان الذین من قبلکم اصبر منکم.»(3)؛ چه قدر نیکو است صبر و انتظار فرج. آیا نشنیدى این سخن خداوند را که: فارتقبوا اِنّى معکم رقیب. و این سخن او که: فانتظروا اِنّى معکم من المنتظرین؛ «منتظر باشید من هم با شما در انتظارم.» همانا فرج پس از ناامیدى مىآید و کسانى که قبل از شما بودند صبورتر از شما بودند.تعبیر «علیکم بالصبر» صراحت دارد، در این که وظیفه شیعیان در عصر غیبت، صبر بر فراق است.
ب: انتظار
هر چند از روایت بالا وظیفه انتظار نیز به خوبى معلوم مىشود، ولى درباره انتظار باید گفت: پیامبر و ائمه اطهار با تأکید بسیار بر این امر پاى فشردهاند؛ در روایتى از پیامبر صلى الله علیهو آله مىخوانیم که فرمود: «افضل اعمال امتى انتظار الفرج»(4)؛ برترین اعمال امت من انتظار فرج است. على علیهالسلام در پاسخ کسى که از وى پرسید: «اى الاعمال احب الى اللّه عزوجل؟» فرمود: «انتظار الفرج»(5)؛ کدام عمل نزد خداوند محبوبتر است. فرمود: انتظار فرج. در روایت دیگرى امام صادق علیهالسلام مىفرماید:
«اقرب ما یکون العبد الى اللّه عزوجل و ارضى ما یکون عنه اذا افتقدوا حجة اللّه فلم یظهر لهم و حجب عنهم فلم یعلموا بمکانه... فعندها فلیتوقعوا الفرج صباحا و مساءً»(6)؛ نزدیکترین حالت بنده به خداوند و راضىترین چیز نزد او این است که هرگاه حجت خدا از آنها پنهان شود و برایشان ظاهر نشود و از آنها پوشیده شود و مکانش را ندانند در این هنگام صبح و شام منتظر فرج او باشند.
پر واضح است که انتظار بر دو قسم است:
انتظار می تواند منفی یا مثبت باشد .
در انتظار منفی ، منتظر بودن بیشتر به شکل منفى و همراه با سستى صورت مىگیرد، اما انتظار مثبت، پویا و همراه با علم و عمل است. مؤید این سخن، کلام امام سجّاد علیهالسلام است که مىفرماید:
«المنتظرون لظهوره افضل اهل کل زمان، لان اللّه تعالى ذکره، اعطاهم من العقول و الافهام و المعرفة ما صارت به الغیبة عند هم بمنزلة المشاهدة، و جعلهم فى ذلک الزمان بمنزلة المجاهدین بین یدى رسول اللّه صلى الله علیه و آله بالسیف، اولئک المخصلون حقا، و شیعتنا صدقا، و الدعاة الى دین اللّه سرا و جهرا»(7)؛ منتظران ظهور او برترین اهل هر زمانند؛ زیرا خداوند متعال به آنها عقل و فهم و شناختى عطا فرموده است که غیبت در نزد آنان به منزله مشاهده گردیده است. و آنان را در آن زمان به منزله مجاهدان با شمشیر در پیش روى رسول خدا صلى الله علیه و آله قرار داده است. آنان حقیقتا خالصند و شیعیان راستین و دعوت کنندگان به دین خدا در پنهان و آشکارند.
منتظر واقعى در بعد علمى، آن چنان معرفتى دارد که غیبت براى او همانند مشاهده است؛ یعنى در شناخت امام زمان خود، شک و تردید ندارد و در بعد عملى آشکارا و نهان به دعوت و تبلیغ مشغول است.
اگر منتظر منفى دست بر دست مىگذارد و به بهانه این که کارى از ما ساخته نیست و کارى براى زمینه سازى ظهور نمىکند، منتظر مثبت شب و روز بر علم و معرفت و عمل خود مىافزاید، خود را آماده ظهور مىنماید، و تلاش دارد تا خود را از سنخ منتظر کند.
چکیده سخن آن که در انتظار مثبت ایمان به غیب، گرایش به عدالت، تنفر از ظلم، اعتراف به حق و دعوت به خیر و صلاح نهفته است.
ج: دعا
در برخى روایات عمدهترین وظیفه عصر غیبت را دعا دانستهاند؛ از جمله در توقیع اسحاق بن یعقوب که به وسیله محمدبن عثمان دریافت شده است، فرمود: «و اکثروا الدعاء بتعجیل الفرج، فان ذلک فرجکم».(8)
د: انقطاع
در روایتى از امام صادق علیهالسلام مىخوانیم که فرمود: «ان هذا الامر لایأتیکم الا بعد ایاس... همانا این امر - ظهور مهدى(عج)- نمىآید شما را مگر پس از ناامیدى».(9) و در روایت دیگرى از امام رضا علیهالسلام مىفرماید: «فانه انما یجیىء الفرج على الیأس و قد کان الذین من قبلکم اصبر منکم».(10) همانا فرج پس از ناامیدى مىآید و کسانى که پیش از شما بودند صابرتر از شما بودند.
این بدان معنا است که تا بشریت چشم امید به قدرتهاى غیر الهى داشته باشد، عطش عدالت مهدوى در او وجود ندارد و آن گونه که بایسته و شایسته است، مهدىجو و مهدىخواه نخواهد بود.
.....................
پینوشتها:
1.هود/ 93
2.بحارالانوار، ج 52، ص 129؛ اعراف / 71
3. بحارالانوار، ج 52، ص 129
4. بحارالانوار، ج 52، ص 122
5. بحارالانوار، ج 52، ص 122
6. بحارالانوار، ج 52، ص 95
7. بحارالانوار، ج 52، ص 122، و یوم الاخلاص، ص 203
8. بحارالانوار، ج 52، ص 92، و حایرى یزدى (بارحینى)، الزام الناصب، ج 1، ص 428
9. بحارالانوار، ج 52، ص 111
10. بحارالانوار، ج 52، ص 129 و110
محمد فاکر میبدى
این دعا از چهار فراز تشکیل شده که با یکدیگر مرتبط بوده و مجموعا یک منظومهی منظم و سیر منسجم را تشکیل میدهند.
فراز اول: حمد و صلوات
این دعا با حمد بر ربوبیتخداوند و صلوات بر پیامبر گرامی اسلام و اهل بیت مکرمش علیهم السلام آغاز میشود.
«الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد نبیه و آله و سلم تسلیما»
ستایش مخصوص پروردگار جهانیان است و درود و سلام مخصوص خداوند بر آقای ما پیامبرش و خاندان او باد.
فراز دوم: ثنای بر قضاء
این فراز که با حمد و ثنای دوباره بر جریان قضای الهی نسبت به اولیائش شروع میشود، در واقع دربردارندهی همهی دعا به نحو اجمال است که با عباراتی مختصر، مضامین بعدی دعا را مورد اشاره قرار میدهد.
«اللهم لک الحمد علی ماجری به قضاؤک فی اولیائک . . . و جعلتهم الذریعة الیک و الوسیلة الی رضوانک»
بار خدایا! ستایش فقط تو را سزاست بر آن قضاء و قدری که دربارهی اولیا و نمایندگانت جاری شد . . . و آنان را سبب دستآویزی به سویت و وسیلهای برای خشنودی محضت قرار دادی.
فراز سوم: تاریخ، از آغاز تا تکامل
در سومین فراز از این دعای شریف، ماجرای تفصیلی قضا و حکم الهی در مورد اولیائش مورد بررسی قرار میگیرد که در آن، نقطهی شروع تاریخ بشریت و تحولات اساسی و در نهایت، سیر تکاملی آن به سوی عصر حاکمیتحضرت بقیة الله علیه السلام که اوج تقرب جامعهی بشری به خدای متعال وهدف نهایی از خلقت است، مورد توجه واقع میشود. این فراز با عبارت «فبعض اسکنته جنتک» آغاز میگردد و با جملهی «و نحن نقول الحمدلله رب العالمین» به انتها میرسد.
مسجد از نگاهى خانه خداست و از نگاهى دیگر، مجلس و جایگاه پیام آوران بزرگ الهى و خانه همه تقواپیشگان است. ضرورت تلاش براى آبادانى و رونق این جایگاه ملکوتی تا آنجاست که یکى از رازهاى تشریح فریضه جهاد، پاسدارى از این پرستشگاه پرعظمت در برابر یورش حاکمان ستمگر است و تاریخ مسجد با تاریخ دین اسلام گره خورده، که از شروع بعثت بسیاری از حرکتها و فعالیتها از مسجد صورت گرفته است.
مسجد پایگاه وحدت
مسجد پایگاه عبادت و یاد خداوند متعال و پایگاه جهاد فکرى و تعلیم و تعلم معارف اسلامى و نمایش روح وحدت و یکپارچگى به دشمنان اسلام است. مسجد به عنوان پایگاه عبادت و یاد خداوند متعال و به عنوان پایگاه جهاد فکرى و تعلیم و تعلم معارف اسلامى و همچنین بعنوان پایگاه تجمع نیروهاى رزمنده و اعزام آنان به جبهه و جهاد و مرکز وحدت مسلمان و نمایش روح وحدت و یکپارچگى به دشمنان اسلام مورد استفاده قرار گرفته است.
معنای مسجد
مسجد واژهاى عربى از ماده "سجد" است که اسم مکان به معنای محل سجده است زیرا سجده فرد کاملترین مصداق عبادت به شمار میرود و نهایت خضوع در برابر خالق هستى است. مسجد خانه دوم هر مسلمان است و تعلق به معبود دارد و خانه خداست، محل پرستش، نیایش و ارتباط با خالق یکتا، غنى و فقیر در آن یکسان است.
اهمیت مسجد بر کسى پوشیده نیست و مانند کعبه، حرم الله است و جنگ در آن حرام و احترامش بر همگان لازم است، مسلمانان نیز بیشتر از هر چیز و هر جاى دیگر به عمران و آبادانى و توسعه مسجد اهتمام میورزند و به شکوه و عظمت آن میاندیشند که وجود مساجد مستحکم و باشکوه در سرزمینهاى اسلامى دلیل بر این مطلب است. بعد از انقلاب اسلامى مساجد اهمیت بیشترى یافتند و فعالیتهاى سیاسی، اجتماعى به خصوص نظامى در مسجد شکل گرفت و مردم از مسجد نهضت را شروع کردند و از آنجا انقلاب به ثمر رسید.
ظهور امام زمان (عج)
ظهور یعنى ظاهر شدن امام زمان (عج) از پس پرده غیبت تا جهان را پر از عدل و داد کند، چنانچه از ظلم و جور پر شدهاست. آنچه که حایز اهمیت است، اهداف و اعمال آن وجود مقدس در دوران ظهور است. در عصر ظهور چون فتنهها زیاد میشود، بسیاری از مکانها در اثر این فتنهها و فسادها، آلوده میشوند و کمتر مکان سالم در دنیا پیدا میشود که محیط سالم داشته باشد.
مسجد محلی برای شناخت خدا
از طریق مسجد میشود راههاى اطاعت خدا را شناخت و با زندگى رسول خدا و ائمه اطهار علیهم السلام آشنا شد تا انسان زندگى خود را رنگ و بوى اهل بیت بدهد و مؤمن مخلص به کسی میگویند که کارهایش براى جلب رضایت خدا باشد و از خدا و رسولش و جانشینان بر حق ایشان اطاعت کرده باشد، رفتن به مسجد انسان را به این مقام راهنمایى میکند و در اثر مداومت رفتن به مسجد انسان به درجه عالى اخلاص و ایمان میرسد.
محیط مسجد اثر تربیتى خاصی دارد و انسان را به مقام صدیقین و شهدا میرساند و کسى که به این مقام برسد آن همان متقین و مخلصین هستند که این افراد در آخرالزمان هستند که زمینه ظهور امام زمان (عج) را فراهم و خودشان را براى جنگ با کفار دررکاب امام زمان علیه السلام آماده میکنند.
نیروهاى مؤمن و مخلص زمینهسازان ظهور
نیروهای مخلص و مؤمن وقتى زندگیشان را بر اساس دستورات قرآن و فرمایش معصومین علیهم السلام تنظیم کردند، اجامعه را در سایه خودسازى متوجه حقایق احکام متعالیه اسلام خواهند کرد و بنا به فرموده قرآن در سوره شریفه بقره آیه سوم، اولین صفت متقین ایمان به غیبت، یعنى ایمان به جهان عالم غیب که گستردهتر از این جهان است بوده و یکى از مصداقهاى غیب و زندگى، وجود مقدس امام زمان علیه السلام است که از اول با غیب گره خوردهاست و تمامى مراحل و لحظات زندگى مبارک ایشان با غیب آمیخته است تا اینکه به غیبت صغرى و غیبت کبرى میرسد.
اکثر مساجد به دست مبارک امام زمان علیه السلام میرسند چون مسجد اولاً تنها مکانى است که کاربرد آن عوض نمیشود و فقط براى عبادت خداوند ساخته شده است و همیشه هم در این راستا مورد استفاده قرار میگیرد و ثانیاً کارهایى که براى تقریب به خدا و از روى اخلاص صورت گیرد باقى خواهند ماند و آثارى که با اخلاص ساخته شود و بنا نهاده شود ماندگار هستند و به دست مبارک صاحبالامر در این دنیا خواهند رسید.
رسول خدا صلی الله علیه و آله میفرماید:
«من بنىلله مسجداً لا یرید به ریاء و لا سمعة بنى الله له بیتاً فى الجنة؛ هر کسی براى خدا مسجدى را بسازد و آن را براى ریا و خودنمایى به کار نبرد خداى تعالى در بهشت خانهای براى او بنا میکند» بناى مسجد ثواب خانه بهشت دارد که از روى اخلاص ساخته شود پس مساجدى که از روى اخلاص بنا شدهاند به دست ایشان خواهد رسید و امام زمان (عج) آن مساجد را آباد خواهند کرد تا مردم از آن مساجد برای عبادت خدا و رسیدگى به امور دینى و دنیایى استفاده کنند.
ارتباط مسجد با حکومت اسلامى
مسجد به عنوان یک نهاد سیاسى پر تحرک در جامعه اسلامى مطرح است در شروع حکومت سیاسى دین اسلام و ابقاء آن حکومت اسلامى مسجد نقش مهمى ایفا کردهاست و بسیاری از مسایل مهم سیاسى با مساجد آمیخته است.
شروع حکومت اسلامى و اداره آن از مسجد
وقتى سیره و زندگى پیامبر اسلام را بررسى میکنیم در سالهاى آغازین دعوت به اسلام از مسجدالحرام به عنوان یک سنگر تبلیغى و ارتباطى در راستاى پیشبرد رسالت خود استفاده میکرد با اینکه قریش و کفار بر ایشان سخت میگرفتند اما هر وقت فرصت مییافتند در مسجدالحرام مذاکراتى را با برخى از هیئتها انجام میدادند. بعد از هجرت رسول خدا صلی الله علیه و آله و با ورود ایشان به مدینه بىدرنگ مسجدالنبى بنا شد و قلب فعالیتهای تبلیغى و فرهنگى و اجتماعى و سیاسى مسلمانان شد و این نهاد مقدس در حقیقت براى حیات سیاسی و اجتماعى و پیدایش تشکل سالمى در جامعه آن روز همچون قلبى تپنده بود، قضاوت و رسیدگى به دعاوى توسط پیامبر اسلام در مسجد صورت میگرفت و مذاکرات و گفت و گوهای سیاسى حضرت با افراد و هیئتهاى اعزامى از قبایل و طوایف گوناگون در مسجد انجام میگرفت و پیمان بیعت با تازه مسلمانان در مسجد منعقد میشد.
مسجد و ظهور امام زمان (عج)
شروع و ادامه حکومت اسلامى در زمان رسول خدا از مسجد بوده است و همچنین وصى بر حقش، حضرت على علیه السلام در مسجد حکومت را تشکیل داد و اداره حکومت هم از مسجد بوده، در این راستا معلوم است که شروع حکومت جهانى حضرت مهدى علیه السلام از مسجد خواهد بود و بعضى روایات مؤید آن است که حضرت حجت (عج) در آغاز کار با اندکى از یاران ظهور میکند و از مسجدالحرام ظهورش شروع میشود.
امام باقر علیه السلام فرمودند:
«همانا قائم ما از راه کوه ذى طوبى با 313 مرد به عدد رزمندگان جنگ بدر میآید تا اینکه به حجرالاسود تکیه داده و پرچم پیامبر (ص) را میافرازد.» بنابراین روایت شروع نهضت جهانى حضرت مهدى علیه السلام از مسجدالحرام است و از آنجا به دنیا پیام خواهد داد و ندای ملکوتى انا المهدى را به گوش جهانیان رسانده و برای فتح جهان از مسجد شروع خواهد کرد.
مسجد در عصر ظهور
با توجه به افکار شیطانى که در آخرالزمان شیوع پیدا میکند و در اثر تهاجم فرهنگى برخی از مردم به فساد و انحراف کشیده میشوند و موجب نزول بلاها و گرفتاریها و مشکلاتى در جامعه میشود اما بنا به فرمایش رسول اکرم صلی الله علیه وآله اهل مسجد در امانند، ایشان میفرمایند:
«اذا نزلت الافات عوفى اهل المسجد؛ هنگامى که مشکلات و بلاها (براى اهل زمین) نازل میشود اهل مساجد درامانند.» با توجه به این حدیث اهل مسجد از انحرافات در امان هستند و افکار شیطانى در آنها اثر نخواهد کرد و تهاجم فرهنگى را پاسخ داده و خودشان را نجات میدهند و از فساد و انحرافات در امان میمانند و به خاطر همین دچار بلاها و گرفتاریها و مشکلاتی که در آخرالزمان پیش میآید نمیشوند.
جهاد اکبر در عصر ظهور
مبارزه با نفس جهاد اکبر است در آخرالزمان مؤمنین باید شب و روز در جهاد اکبر باشند تا از انحرافات و تهاجمات فرهنگى در امان بمانند، این جهاد با رفتن به مسجد انجام میگیرد. رسول خدا صلی الله علیه وآله میفرماید:
«الغدو و الدواج الى المساجد من الجهاد فى سبیل الله؛ شب و روز به سوی مسجد شتافتن از اقسام جهاد کردن در راه خداست.» دو نوع جهاد وجود دارد که جهاد اصغر همان جنگ با کفار و دشمنان خارجى است و جهاد اکبر، جهاد و مبارزه با نفس اماره است و چون در آخرالزمان انواع هجمههای شیطانى براى فریب انسان و انواع خواهشهای نفسانى در جامعه رواج پیدا میکند باید جهاد اکبر انجام دهد، بنابر روایت براى این جهاد بهترین جا و وسیله مسجد است که انسان در این زمان با رفتن به مسجد از این هجمهها و فریبهاى شیطانى و خواهشهاى نفسانى ایمن میماند.
خبرگزاری شبستان، بااندکی تصرف
تردیدى نیست که این ابراز ارادت، گذرگاهى جهت ازدیاد معرفت و محبت نسبت به آن عزیز غایب از نظر است و معرفت و محبت، معبرى است تا به آن امام بزرگوار تقرب بیشترى حاصل کنیم . این نوشتار را به دو مصداق موضوع یاد شده اختصاص دادهایم:
اول:
دادن صدقه به قصد سلامتى امام عصرعلیهالسلام، از جمله تکالیفى است که منتظران آن امام بزرگوار در عصرغیبت بر عهده دارند. بدون شک آن حضرت بىنیاز از آن است که منتظران، براى سلامتىاش صدقه بدهند، ولى همان طور که گفته شد، ابراز ارادت به آن بزرگوار و اعلام تبعیت از آن حضرت نشانهها و علائمى دارد که از آن جمله مىتوان علاقه به سلامتى حضرتش را عنوان نمود. و این کار- همان طور که در زندگى شخصى خودمان با دادن صدقه تامین مىشود – نسبت به آن امام بزرگوار هم سارى و جارى است. مضافاً این که بنا به روایتى از رسول مکرم اسلام؛ هیچ بندهاى ایمان نیاورد مگر آن که من نزد او از خودش محبوبتر باشم، و خاندانم از خاندانش نزد او محبوبتر باشند و عترت من نزد او از عترت خودش محبوبتر باشند و ذات من از ذات خودش نزد او محبوبتر باشد. (1)با این حساب، اگر براى سلامتى خود، یا خانواده خودمان صدقه مىدهیم، این کار براى کسى که از ما و خاندانمان عزیزتر است اولى مىباشد؛ و چه کسى در این خصوص عزیزتر و شایسته تر از حضرت مهدى علیهالسلام؟ بر همین اساس است که مرحوم «سید بن طاووس» به فرزندش چنین سفارش مىکند:
«... پس در پیروى و وفادارى ... نسبت به آن حضرت به گونهاى باش که خداوند و رسول او و پدران آن حضرت و خود او از تو مىخواهند و حوائج آن بزرگوار را بر خواستههاى خود مقدم بدار؛ آن هنگام که نمازهاى حاجت را به جاى مىآورى، صدقه دادن از سوى آن جناب را پیش از صدقه دادن از سوى خودت و عزیزانت قرار بده ...» (2)
چه نیکوست منتظران امام عصرعلیهالسلام، روزانه به قصد سلامتى آن امام همام مبلغى به نیازمندان صدقه بدهند.
بدیهى است آن حضرت را به این صدقات نیازى نیست، ولى همان طور که گفته شد این کار ابراز ارادت به ساحت قدسى آن امام شریف و گذرگاهى است تا کسب محبت و تقرب به آن بزرگوار حاصل آید. مضافاً این که برحسب روایات متعدد، اعمال ما هر از چند گاه خدمت حضرتش عرضه مىشود و چون آن بزرگوار، این مقدار وفادارى را از ناحیه منتظرانش مشاهده کنند، خرسند مىگردند و کدام توفیق براى منتظران از این بالاتر که لبخند رضایت و خرسندى بر لبان امام خود - که جان عالمیان فدایش باد - بنشانند؟ و اگر ما عملا خواستار سلامتى حضرتش باشیم و در این راه از بذل مال دریغ نکنیم، آیا آن منبع فیض، سلامتى ما را از خداوند نخواهد خواست؟
دوم:
هدیه دادن ثواب اعمال مستحب به آن امام شریف از دیگر مصادیق ابراز ارادت به آن حضرت است. در زندگى روزمره هدیه و چشم روشنى گذرگاهى براى اعلام دوستى و نیز رفع کدورتها است. روایات فراوانى از پیامبراکرم صلىالله علیه و آله، در این خصوص وارد شده است. به دو روایت بسنده مىکنیم:- به یکدیگر هدیه بدهید تا رشته محبتتان استوار شود؛ زیرا هدیه محبت را بیفزاید و کینه و کدورت را از میان ببرد. (3)
همچنین آن بزرگوار فرمود:
- هیچ کس نباید هدیه برادرش را رد کند، اگر توانست آن را عوض دهد. (4)
هدیه کردن ثواب و پاداش اعمال پسندیده به امام عصرعلیهالسلام، از زیباترین و مستقیم ترین راه هایى است که بیانگر ابراز محبت و وفادارى به آن حضرت است و همان طور که در بحث صدقه به قصد سلامتى آن امام همام گفته شد؛ آن بزرگوار را به این هدایا نیازى نیست، بلکه ما به ابراز مودت و دوستى نسبت به آن حضرت نیازمندیم و براى رسیدن به این مطلوب، کدام راه مستقیمتر از هدیه کردن پاداش اعمال نیکو به آن امام عزیز؟
مرحوم «صدرالاسلام همدانى» در کتاب «تکالیف الانام فى غیبة الامام» یا «پیوند معنوى با ساحت قدس مهدوى» مىنویسد:
از جمله تکالیف بندگان در عصر غیبت امام عصرعلیهالسلام، هدیه کردن ثواب طاعات و عبادات اعم از واجب و مستحب به آن حضرت و پدران بزرگوار ایشان است؛ زیرا این کار باعث قبولى عبادات و ازدیاد طاعات زیاد بنده خواهد شد.
و در ادامه و به نقل از « سید بن طاووس» روایتى را چنین مىآورد:
کسى که ثواب نماز خود را - چه واجب و چه مستحب - براى رسول خدا صلىالله علیه و آله، امیرمؤمنان و اوصیاى گرامى او قرار بدهد، خداوند ثواب نمازش را چند برابر مىکند ... و پیش از جدا شدن روح از بدنش به او مىگویند: اى فلان! دلت خوش و چشمت روشن باد بدانچه خداوند متعال براى تو مهیا کرده است ... .(5)
هدیه کردن پاداش اعمال به امام عصرعلیهالسلام، منحصر به ثواب نماز نیست، ثواب و پاداش هر گونه اعمال خیر را مىتوان مشمول این نکته قرار داد. چنان که مرحوم «سید محمد تقى موسوى اصفهانى»، قرائت قرآن و غیره را مشمول این نکته دانسته است. (6)همچنین مرحوم طبرسى در«النجم الثاقب» حج کردن به نیابت از سوى آن حضرت را عنوان نموده و این کار را از قدیم در میان شیعیان امرى مرسوم دانسته است. (7)
هدیه نمودن پاداش اعمال نیک به ساحت قدسى حضرت مهدى علیهالسلام، امر پیچیدهاى نیست و به مقدمات عریض و طویلى نیاز ندارد، همین که انسان نیت کند ثواب این عمل نیک هدیهاى براى امام عصرعلیهالسلام باشد، کفایت مىکند. چنان که راوى از امام سؤال کرد چگونه نماز خود را هدیه کند؟ امام جواب داد: ثواب نماز خود را براى پیامبر صلىالله علیه و آله، و یا هر کدام از ائمه علیهمالسلام، نیت مىکند و پس از سلام نماز بگوید: اللهم انت السلام و منک السلام یا ذاالجلال و الاکرام، صلى الله على محمد و آل محمد.» اینها رکعاتى بود هدیه به بندهات محمد بن عبدالله ... .» (8)
طبیعى است که این هدیه مىتواند به هر کدام از معصومین دیگر از جمله حضرت مهدى علیهالسلام تعلق بگیرد. از اینها بگذریم هدیه دادن پاداش اعمال نیک به حضرت ولىعصرعلیهالسلام، همان طور که گفته شد موجب قبولى و ازدیاد پاداش اعمال مىگردد و در حقیقت این کار مُهر تضمینى است بر قبولى عمل به شرط برخوردارى از سایر شرایط.
چه نیکو و پسندیده است که منتظران در غیبت امام خود، به آن حضرت ارادت ورزند و با دادن صدقه به قصد سلامتى آن حضرت و نیز اهداى پاداش اعمال پسندیده - چه واجب و چه مستحب - به آن عزیز غایب از نظر اعلام محبت کنند.
..................
پىنوشت ها:
1 . سید محمد تقى اصفهانى، مکیال المکارم، ترجمه، ج2، ص297.
2 . همان، ص 288/ النجمالثاقب، ترجمه، ص773 .
3 . نهج الفصاحه،حدیث 1189 .
4 . همان، حدیث 2536.
5 . صدرالاسلام همدانى، پیوند معنوى با ساحت قدس مهدوى، ص 225.
6 . سید محمد تقى اصفهانى، در دوران غیبت امام مهدى علیهالسلام، چه کنیم؟ ص11.
7 . النجم الثاقب، ترجمه، ص774 .
8 . مهر محبوب، سید حسین حسینى، ص86 .
سایت تبیان
ماه شعبان، شب نیمه شعبان دارد که تالی لیلة القدر است. ماه رمضان، مبارک است، برای این که لیلة القدر دارد. و ماه شعبان، مبارک است برای این که نیمه شعبان دارد.
ماه رمضان مبارک است، برای این که نزول وحی در او شده است یا به عبارت دیگر؛ معنویت رسول خدا، (صلی الله علیه و آله) وحی را نازل کرده است. و ماه شعبان معظم است برای این که ماه ادامه همان معنویات ماه رمضان است. این ماه مبارک رمضان، جلوه لیلة القدر است که تمام حقایق و معانی در او جمع است. و ماه شعبان، ماه امامان است که ادامه همان است. در ماه مبارک رمضان، مقام رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به ولایت کلی الهی، بالاصالة تمام برکات را در این جهان بسط داده است و ماه شعبان، که ماه امامان است، به برکت ولایت مطلقه، به تبع رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) همان معانی را ادامه میدهد ... .
همان طوری که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به حسب واقع، حاکم بر جمیع موجودات است، حضرت مهدی علیه السلام نیز، همان طور حاکم بر جمیع موجودات است . آن، خاتم رسل است و این، خاتم ولایت. آن، خاتم ولایت کلی بالاصالة است و این، خاتم ولایت کلی به تبعیت است . (4)
بعضیها انتظار فرج را به این میدانند که در مسجد، در حسینیه، در منزل بنشینند و دعا کنند و فرج امام زمان علیه السلام را از خدا بخواهند.
اینها مردم صالحی هستند که یک همچو اعتقادی دارند، بلکه بعضی از آنها را که من سابقا میشناختم، بسیار مرد صالحی بود. یک اسبی هم خریده بود. یک شمشیری هم داشت و منتظر حضرت صاحب علیه السلام بود. اینها به تکالیف شرعی خودشان هم عمل میکردند و نهی از منکر هم میکردند و امر به معروف هم میکردند، لکن همین. دیگر غیر از این کاری ازشان نمیآمد و به فکر این هم، که یک کاری بکنند، نبودند .
یک دسته دیگری بودند که انتظار فرج را میگفتند: این است که، ما کار نداشته باشیم به این که در جهان چه میگذرد، بر ملتها چه میگذرد، بر ملت ما چه میگذرد . به این چیزها، ما کار نداشته باشیم . ما تکلیفهای خودمان را عمل میکنیم. برای جلوگیری از این امور هم خود حضرت بیایند ان شاء الله درست میکنند . دیگر ما تکلیفی نداریم . تکلیف ما همین است که دعا کنیم ایشان بیایند و کاری به کار آن چه در دنیا میگذرد یا در مملکت خودمان نداشته باشیم . اینها هم یک دستهای، (از) مردمی بودند که صالح بودند .
یک دستهای میگفتند: که خوب! باید عالم پر (از) معصیت بشود تا حضرت بیاید. ما باید نهی از منکر نکنیم، امر به معروف هم نکنیم تا مردم هر کاری میخواهند بکنند، گناهها زیاد بشود که فرج نزدیک بشود .
یک دستهای از این بالاتر بودند. میگفتند: باید دامن زد به گناهها. دعوت کرد مردم را به گناه تا دنیا پر از جور و ظلم بشود و حضرت علیه السلام تشریف بیاورند. این هم یک دستهای بودند که البته در بین این دسته، منحرفهایی هم بودند. اشخاص سادهلوح هم بودند. منحرفهایی هم بودند که برای مقاصدی، به این امر دامن میزدند .
یک دسته دیگری بودند که میگفتند: هر حکومتی اگر در زمان غیبت محقق بشود، این حکومت باطل است و برخلاف اسلام است. آنها مغرور بودند. آنهایی که بازیگر نبودند مغرور بودند به بعض روایاتی که وارد شده است بر این امر که هر علمی بلند بشود قبل از ظهور حضرت، آن عَلَم، عَلَم باطل است . آنها خیال کرده بودند که نه، هر حکومتی باشد. در صورتی که آن روایات که هر کس عَلم بلند کند عَلم مهدی، (اگر) به عنوان مهدویت بلند کند. حالا ما فرض میکنیم که یک همچو روایاتی باشد، آیا معنایش این نیست که ما تکلیفمان دیگر ساقط است . یعنی خلاف ضرورت اسلام، خلاف قرآن؟ این معنا که ما دیگر معصیت بکنیم تا حضرت صاحب بیاید. حضرت صاحب که تشریف میآورند، برای چی میآیند؟
فساد را از بین ببرند. ما بر خلاف آیات شریفه قرآن، دست از نهی از منکر برداریم، دست از امر به معروف برداریم و توسعه بدهیم گناهان را برای این که حضرت بیایند.
حضرت بیایند چه میکنند؟
حضرت میآیند میخواهند همین کارها را بکنند. الآن دیگر ما هیچ تکلیفی نداریم؟ دیگر بشر تکلیفی ندارد، بلکه تکلیفش این است که دعوت کند مردم را به فساد! به حسب رای این جمعیت که بعضیشان بازیگرند و بعضیشان نادان، این است که ما باید بنشینیم دعا کنیم به صدام! هر کسی نفرین به صدام کند، خلاف امر کرده است، برای این که حضرت دیر میآیند! و هر کسی دعا کند به صدام، برای این که، این فساد زیاد میکند . ما باید دعاگوی آمریکا باشیم و دعاگوی شوروی باشیم و دعاگوی اذنابشان، از قبیل صدام باشیم و امثال اینها، تا این که اینها عالم را پر کنند از جور و ظلم و حضرت تشریف بیاورند! بعد حضرت تشریف بیاورند، چه کنند؟
حضرت بیایند که ظلم و جور را بردارند . همان کاری که ما میکنیم و ما دعا میکنیم که ظلم و جور باشد، حضرت میخواهند همین را برش دارند . ما اگر دستمان میرسید، قدرت داشتیم باید برویم تمام ظلم و جورها را از عالم برداریم . تکلیف شرعی ماست. منتها ما نمیتوانیم . اینی که هست، این است که حضرت، عالم را پر میکنند از عدالت . نه شما دست بردارید از این تکلیفتان، نه این که شما دیگر تکلیف ندارید.
صحیفه نور ، ج 20، صص 196- 197 .