گل نرگس

گل نرگس - مهدویت - شعر - عکس - مقاله - حکایت - نوشته ادبی و ... حضرت مهدی (عج)

گل نرگس

گل نرگس - مهدویت - شعر - عکس - مقاله - حکایت - نوشته ادبی و ... حضرت مهدی (عج)

آیات مهدوی - 1

خلاف مؤمنان، وعده الهی

(وَعَدَ اللهُ الذینَ آمَنوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصّالِحاتَ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الارض کَما اسْتَخْلَفَ الَّذین مَنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِنَنَّ لَهُمْ دینَهمْ الّذی ارْتضی لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِن بَعْدِ خَوفِهِمْ اَمناً یَعْبُدُونَنی لایُشرکُون بی شیْئاً وَ مَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذلِکَ فَاولِئکَ هُمُ الفاسِقون ) 
«خدا به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند، وعده داده است که حتماً آنان را در زمین جانشین (خود) قرار دهد؛ همان‌ گونه که کسانی را که پیش از آنان بودند جانشین خود قرار داد. و آن دینی که برایشان پسندیده است، به سودشان مستقر می‌کند، و بیمشان را به ایمنی مبدل گرداند، ( تا) مرا عبادت کنند و چیزی را با من شریک نگردانند و هر کسی پس از آن به کفر گراید، آنانند که نافرمانند».
آیه شریفه از وعده‌ای بسیار زیبا خبر می‌دهد؛ خداوند به مؤمنان صالح وعده می‌دهد که: 
1. برای آنان جامعه‌ای صالح مخصوص خود درست می‌کند و زمین را در اختیارشان قرار می‌دهد. 
2. دینشان را در زمین چیره و برتر می‌سازد. 
3. امنیت را جایگزین ترسشان می‌کند. 
4. فقط خدای را عبادت می‌کنند.
این آیه خطاب به امت پیامبر«صلّی الله علیه و آله و سلّم» بوده و خداوند در آن از تعبیر «وعد» استفاده کرده است و وعده‌های خدا تخلف بردار نیست. بنابراین، مفاد آن این می‌شود که خداوند، به گروهی ازامت پیامبر اسلام«صلّی الله علیه و آله و سلّم» وعدة «استخلاف» روی زمین را داده است. این گروه دو ویژگی مهم و اساسی دارند: 
1. ایمان، که همة اعماق وجودشان را پر کرده است. 
2. عمل صالح، که همة اعضا و جوارحشان درخدمت و اطاعت مولا است.
وجود امام زندة حاضر را از همین آیه و با توجّه به آیات دیگر، می‌توان برداشت کرد.

این وعده چند ویژگی دارد:
الف. خلافت بر روی زمین:
خلافت ؛ یعنی، مسلط شدن بر کل زمین و استفاده از موهبت‌های آن. البته خداوند متعال خلافت روی زمین را به امت‌های صالح پیشین؛ (مانند قوم نوح و صالح) نیز عطا فرموده بود به نظر می‌آید مراد از این خلافت و حکومت، تنها اصل جانشینی است، نه گسترده و محدوده آن؛ یعنی، همان گونه که دیگران به حکومت و خلافت در زمین ـ هر چند در منطقه‌ای محدود ـ رسیدند، شما هم می‌رسید. اینکه چرا برای همة زمین از کلمه «الارض» استفاده شده، دلیل‌های متعدد دارد، از جمله: 1. اصل «اطلاق» است، قیدزدن نیاز به دلیل دارد. 2. تمکین دین مورد رضایت و امنیت کامل، زمانی اتفاق می‌افتد که سراسر زمین، تحت حاکمیت و سیطره اینان باشد. 3.روایاتی که در ذیل آیه وارده شده است. 

ب. تمکین دین مورد رضایت خدا
تمکین هر چیزی برقرار کردن آن در یک مکان است و این کنایه از پایداری، تزلزل نداشتن و زوال ناپذیری آن چیز می‌باشد؛ به گونه‌ای که اگر اثراتی داشته باشد، هیچ مانعی جلوی تأثیر آن را نمی‌گیرد. «تمکّن دین» در آیة به این معنا است که بر سر راه آن هیچ‌گونه کفر و شرکی ایجاد نکند. اوامر و دستوراتش محترم شمرده شده و بدان عمل شود. اصول و معارفش مورد پذیرش همگان بوده و همه به آن معتقد باشند و دربارة آن اختلاف نکنند. 

ج. دین مورد رضایت
دینی که خدا آنرا «پسندیده » است، همانا دین مقدس اسلام است که در جریان غدیر خم با نصب ولایت امیرمؤمنان «علیه السّلام» تمام و کمال یافت و کافران از نابودی آن ناامید گشتند: 
(اَلْیَومَ یَئِسَ الَّذین کَفَروا مِنْ دِیِنکُم فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخشَوْنِ اَلْیَومَ اکْمَلتُ لَکُمْ دیِنَکُمْ وَ اَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ وَ رَضیتُ لَکُمْ الاسلامَ دیناً)؛
دینی که ولایت اهل بیت عصمت و طهارت در متن آن قرار دارد. اسلام است و امامت امام علی«علیه السّلام» تا امام مهدی«علیه السّلام» را در بر دارد، دین «مرضی» و مورد قبول خداوند است. 

د. امنیت:
در چنین دورانی ترس و خوف تبدیل به امنیت و آرامش می‌شود. طبیعی است که ترس و خوف، عواملی دارد و از بین رفتن آن نیز، نتیجه از بین رفتن اسباب و علل است. پس، در این دوران هیچ عاملی، باعث نگرانی و ترس برای مؤمنان نخواهد بود. 

هـ. عبادت صحیح:
نتیجه چنین حکومتی، این است که تنها خداوند «عبادت» می‌شود؛ همة مظاهر شرک. از بین می‌رود؛ عبادات خالصانه تنها برای او خواهد بود و دیگر هیچ معبودی جز خدا، پرستیده نمی‌شود. 
تغییر خطاب در آیه از غایب (وعد الله) به متکلم وحده (یعبدوننی) و استفاده از عبارت نکره «شیئاً» در سیاق نفی که مفید عموم است، هر دو به خوبی بر ازبین رفتن شرک به طور کامل و حاکمیت توحید دلالت دارد. 
علامه طباطبایی (رضوان‌الله‌علیه) درباره جمله «وَمَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذلک...» می‌فرماید: 
«ذلک» (که برای اشاره است) به «موعود» (وعده خدا) باز می‌گردد، لذا مناسب است که کلمه «کفر» را به معنای کفران (در مقابل شکر نعمت) بگیریم و چنین معنی کنیم:«هر کس کفران کند بعد از تحقق این وعده، او واقعاً فاسق است». 
طبق این گفتار، «کفر» دامنه وسیعی را در بر می‌گیرد و به این معنا است که هر کس این موهبت الهی را ضایع کرده و از آن استفاده نکند، فاسق بوده و از راه عبودیت و بندگی خارج شده است. 
پس از بیان قسمت‌های گوناگون آیه، اکنون جای این پرسش است که: منظور خداوند از این وعده، شامل چه افرادی می‌شود؟ 
برخی از مفسران – مانند صاحب تفسیر نمونه ـ معتقدند: ‌آیه عمومیت دارد و نتیجه آن چنین است که در هر زمان، که پایه‌های ایمان و عمل صالح در میان مسلمانان مستحکم شود، آنان دارای حکومتی ریشه دار و پرنفوذ خواهند شد. البته بی‌شک، حکومت حضرت مهدی«علیه السّلام» مصداق کامل این آیه است. 

علامه طباطبایی(رضوان‌الله‌علیه) بیان بلندی در این زمینه دارد که خلاصه آن چنین است : 
از ظاهر آیه استفاده می‌شود که آیه مربوط به برخی از افراد امت اسلام است و اینان دارای مجتمعی صالح خواهند بود. این جامعه دارای دین مرضیّ خدا بوده و دین اسلام به گونه‌ای در جامعه برقرار می‌گردد که تزلزلی در آن راه نخواهد یافت و امنیت به گونه‌ای در آن اجتماع به وجود می‌آید که دیگر از هیچ دشمنی (خارجی، داخلی، علنی و پنهانی) نمی‌ترسند (چرا که همه زمینه‌های خوف از بین می‌رود و لذا خوف تبدیل به امنیت می‌شود). این چنین امنیتی است که جای امتنان دارد؛ چرا که آیه در مقام امتنان و منت گذاشتن بر مردم است و امتنان وقتی مناسب و پذیرفتنی است که جامعه از هر جهت در امان بوده و آزادی برای همه باشد. در این جامعه اخلاص در عبادت عمومیت پیدا می‌کند و بنیان هر کرامتی غیر از تقوا منهدم می‌شود. این جامعه با این صفات تاکنون به وجود نیامده است.پس اگر مصداقی داشته باشد، در روزگار امام مهدی«علیه السّلام» می‌باشد و حق مطلب این است که اگر واقعاً بخواهیم حق معنای آیه را به آن بدهیم، آیه جز با اجتماعی که با ظهور حضرت مهدی «علیه السّلام» تشکیل می‌شود، قابل انطباق با هیچ مجتمعی نیست. 

ممکن است کسی بگوید: هرچند این آیه مربوط به حکومت حضرت مهدی«علیه السّلام» است؛ ولی آیا از این آیه می‌توان استفاده کرد که ایشان زنده و حاضر است؟ 
در پاسخ باید گفت: آری، وجود امام زندة حاضر را از همین آیه و با توجّه به آیات دیگر، می‌توان برداشت کرد: 
1. دین مورد رضایت خدا، اسلام است و این دین آن هنگام کامل و مورد رضایت خدا قرار گرفت که پیامبر«صلّی الله علیه و آله و سلّم» در غدیر خم ؛ امام علی«علیه السّلام» را به عنوان خلیفه و ولیّ تعیین کرد و این ولایت و خلافت را جزء ‌دین قرار داد و وجود آن را باعث اکمال و اتمام دین دانست :«الیوم اکملت...».
پس تا دین هست، ولایت و خلافت نیز باید باشد و چون در هر زمان دین هست، ولی و خلیفه نیز باید تا قیامت باشد. 
2. هر رهبری که بخواهد حکومت کند، خود باید برای تشکیل این حکومت برنامه ریزی کند؛ چنان که سنت خدا بر این قرار گرفته است و با رجوع به خلافت و رهبری پیشوایان و پیامبران گذشته؛ این مطلب روشن می‌شود. امام زمان«علیه السّلام» نیزکه می‌خواهد حاکمیت دوران ظهور را بر عهده داشته باشد، باید خود رهبری قیام و تشکیل حکومت را در دست بگیرد و نیرو سازی کند. پس باید زنده و حاضر باشد و در راستای ایجاد انقلاب جهانی و تشکیل حکومت خویش، فعالیت کند. 
3. وعده خدا در هر زمان که مقتضی فراهم و موانع مفقود باشد، امکان پذیر است و خداوند این را به عهدة انسان‌ها گذاشته است: «ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم»؛ یعنی، هر زمان که انسان‌ها بخواهند، خدا تغییر می‌دهد. پس هر زمان که انسان‌ها حاکمیت مهدی«علیه السّلام» را بخواهند، خداوند آن را رقم می‌زند. بنابراین باید امام و رهبر در هر زمان باشد تا با خواست انسانها، قیام جهانی و حکومت عدل برقرار شود. امام صادق «علیه السّلام» در روایتی فرمود: 
«اِنّهُ لَمْ یَجیء تَأویلُ هذِه الآیةِ وَ لَو قامَ قائمُنا سَیَری مَن یُدرِکُهُ ما یَکُونُ مِن تأویلِ هذِهِ الآیَةِ، وَلَیَبْلُغَنَّ دینُ مُحَمَّد«صلّی الله علیه و آله و سلّم» ما بَلَغَ اللّیلُ حَتّی لایَکُونَ مُشرِکٌ عَلَی ظَهْرِ الاَرضِ کَما قال الله تَعالی وَ یَعْبُدونَنِی لایُشرکونَ بِی شَیئاً» 
تأویل و مصداق این آیه هنوز نیامده است. هنگامی که قائم ما قیام کند کسی که او را درک می‌کند، تأویل این آیه را می‌بیند: هر آینه دین محمد«صلّی الله علیه و آله و سلّم» به هر جایی که شب برسد، می‌رسد (همه کره زمین)، به صورتی که هیچ مشرکی بر روی زمین نخواهد بود؛ همان گونه که خداوند فرمود: ( یَعْبُدوننی... ). 
*نکته: ‌از نظر ترتیب نزول سوره‌ها، آیه 55 سوره «نور» می‌تواند تفسیر 105 سورة «انبیاء» باشد؛ بدین معنا که در آیه 105 سوره «انبیاء» اصل طرح و مجریان و گستره آن بیان شده بود، ولی این آیه ویژگی‌ها و اهداف را بیان می‌کند. 

تبیان- امام مهدی علیه السلام در قرآن- مهدی یوسفیان

به راستی انتظار یعنی چه ؟!

انتظار را هم از نظر فرهنگی معنا کرده اند، هم از نظر نظامی. حضرت آیت الله جوادی آملی فرمودند: از نظر نظامی آن است که انسان خود را آماده دفاع از ولی خدا گرداند حتّی اگر شده با یک تیر! امّا از نظر فرهنگی، هم باید به احیای خود بپردازد و هم به احیای دیگران. خود را از گناهان پاک گرداند و از معاصی الهی دور نگه دارد و نیز کمک کند تا دیگران نیز با اهل بیت آشنا شوند و معارف الهی را دریابند.

بهترین انتظار آن است که انسان قلب خود را در اختیار کسی قرار بدهد که او به اذن خدا آن را زیر و رو کند؛ انسان اگر متحول شد و منقلب شد، عالم را در کام خود شیوا و شیرین می بیند. چیزی برای او تلخ نیست. هیچ حادثه ای آن توان را ندارد که قلب متحول شده را قبض کند!

از وجود مبارک امام رضا (علیه و علی آبائه و ابنائه آلاف التحیه والثناء) رسیده است که فرمودند: «رحم الله امرء حدث نفسه علینا و احیا امرنا؛ خداوند رحمت کند کسی را که نفسش را برای ما آماده می کند و امر ما را زنده می دارد.» یعنی در عصر غیبت منتظر ما باشد به این نحو که خود را در محدوده امر ما منحصر کند و تنها امر ما را اطاعت کند و از قلمرو دستورات ما بیرون نرود و در یک کلام خودسازی کند. از طرف دیگر تلاش و کوشش انسان این باشد که امور اهل بیت، معارف اهل بیت، آثار اهل بیت، مکتب اهل بیت را احیاء کند، یعنی به احیای دیگران بپردازد. 
بهترین انتظار آن است که انسان قلب خود را در اختیار کسی قرار بدهد که او به ا ذن خدا آن را زیر و رو کند؛ انسان اگر متحول شد و منقلب شد، عالم را در کام خود شیوا و شیرین می بیند. چیزی برای او تلخ نیست. هیچ حادثه ای آن توان را ندارد که قلب متحول شده را قبض کند! آن گاه از صمیم قلب فریاد می زند:

الهی! وعجّل لنا ظهوره إنّهم یرونه بعیداً و نریه قریباً.


تبیان

انتظار

             
دلم قرار نمی گیرد از فغان بی تو
                            سپندوار زکف داده ام عنان بی تو
ز تلخ کامی دوران نشد دلم فارغ
                       ز جام عشق لبی تر نکرد جان بی تو
چو آسمان مه آلوده ام ز تنگ دلی
                        پر است سینه ام ز اندوه گران بی تو
نسیم صبح نمی آورد ترانه شوق
                          ســـربـــهار نــــدارند بلبــــلان بی تو
لب از حکایت شبهای تار می بندم
                    اگر امان دهدم چشم خون فشان بی تو
چو شمع کشته ندارم شراره ای به زبان
                        نمی زند سخنم آتشی به جان بی تو
زبی دلی و خموشی چون نقش تصویرم
                       نمی گشایدم از بی خودی زبان بی تو
عقیق صبر به زیر زبان تشنه نهم
                         چو یادم آید از آن شکرین دهان بی تو

گزارش غم دل را مگر کنم چو امین

                          جدا ز خلق به محراب جمکران بی تو


مقام معظم رهبری

میم ها دال یا

«م»

نام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف رمز مکتوم مبین عالم امکان و مظهر عظیم معنای اسم اعظم است. نام جمیلش مایة امید منتظران منجی است. او مظهر محبت منّان، مراد محرومان و مقتدای مظلومان است؛ فرزند علوم کامله و معالم مأثوره. او مرز معبود و مخلوقات و متصل کننده آن‌هاست. جمعه‌ها به میمنت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است که مقامی مضاعف در میان ایّام می‌یابد. مهدی فاطمه عَلَم منصوب امامت است. او همچون معجزه مسیح، محی است. او همان مُدّخر و گنج مستور است. ملک و ملکوت، مدهوش و مجنون این محبوبِ محجوب از مردمک‌ها هستند. موعودی که در موعد میعاد به امر منّان مسجود ملائکه بود و معیار مراتب مردم در میقات میثاق، مسابقه در معرفت محمد صلی الله علیه و آله و آل وی بود چرا که آنان مرکب و میزانند. ملاک معروف و منکر، امر و نهی آنان است و حل مسایل و مشکلات مسیر قرب با تأسی به مسلک و مرام آنان میسر است. مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف منجی مردمان و منتقم منتظَر است؛ ماه منیر مهربانی، مصلح مطلق و مصداق مطهّر آیة تطهیر. مولایی که مشتاقان ملاقاتش به امید مژدة مقدم آن منصور مکی و مدنی با مرارت و ملال دنیا مبارزه می‌کنند و مظلومان منتظر وجود مطهّرش، مدال مقدس مستمندی درگاهش را در میان مخلوقات به گردن می‌آویزند. مهمانان مخصوص محضرش، مست مقام معظّمش هستند. نام مبارکش، برای مسلمانان معصیت کار مفتاح باب مغفرت مالک الملک است و امان از آتش و مجوز ورود به مینو. منتظران، ماهی امیدشان را با ماء جاری از مژگان زنده نگاه می‌دارند و دوام مودت امام را با شبنم چشمهاشان مسئلت می‌نمایند. مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف مجدِّد احکام معطّل الهی، تمنای مستجاب تمام مستضعفان. پیام‌آور مسرّت برای امت اسلام، معراج مؤمنان و مرصاد متکبران، مرآت معانی و متصل کنندة عالم ماده به عالم معناست. با موج ایمان، مرداب مرگبار مادیات را متحرّک می‌سازد و شمیم معطر معنویت و معصومیت را در مجاری زمین می‌پراکند.

«ه‍ »

الهی! سایه هلاکت و همدم گناه و هراس هولناک هوی و هوس، اهالی جهان را احاطه کرده. هلهلة جهل و همهمة اندوه و آهنگ بی هدفی از هر سو شهر را فراگرفته است. در آسمان سیاه شهر، تنها هالة نور هلال تهلیل، پناه نگاه‌های اهل هُدی است. فقیه شهر، هادی راهیان نور به سوی هدف آن سهی سرو است تا راه نهضت مهر و تطهیر، هموار شود. بارالها! آیا هنوز هنگام آن نیست که هاتف لاهوتی، آمدن گوهر و هستة مرکزی هستی را نوید دهد تا گل همیشه بهار هاشمی و نوبهار حُسن اهل بیت علیهم السلام، تا بهشت بی انتهای مهربانی راهنمایمان باشد؟ الهی! با آن مهاجر مهجور، عهد می‌بندیم که در راه هدایت، هماره همت را همراه خود سازیم و هرگز هیبت ظاهربینان ما را هراسان نکند. خدایا! همتی همراهمان ساز که بهترین بهره را از زهد بگیریم و هیمه‌های جهنمی را به پای هیمنة یهود صهیون بریزیم تا هنگامة ظهور مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف. از هفت سوی اطراف و درون، آن‌ها را بسوزانیم که هیچ گاه هیکل سلیمان را بهانة هتک حرمت مکان‌های مطهر و اهانت و توهین به مفاهیم الهی قرار ندهند. شاهدان، مدهوش مهوش زهرایی و در سوز هجران رهبر پنهان از دیده‌هایند و می‌دانند هزینه و بهای دیدار، نوشیدن شهد شهادت و شهود است. هان ای اهالی کوچه‌های غفلت! به هوش باشید، قهرمانی که در همسایگی ماست یک کهکشان رهایی را برایمان هدیه می‌آورد.

آن هنگام چهره هویت حقیقی انسان، هویدا شده و ذهن‌ها مهد فرهنگ می‌شود و همه با هم هماهنگ و همسو، همسفر عشق خواهند شد.

«د»

ای دوازدهمین اجابت دعای احمد صلی الله علیه و آله ما را در دوام مودّت خود مدد رسان. ای مجدّد دین محمد صلی الله علیه و آله! روا مدار دشنة دشنام دشمنان دیوانه، پردة دینداری را بدرد و داس داعیه‌داران دروغین و دجّال پیشه، بوستان داعیان دین را بدرَود. دیدگانمان را به دانایی روشن کن تا دنیاداران دیو صفت با دراهم معدوده ما را به دنائت نکشانند چرا که دارایی درویشان دیار دلدار، دولت دنیا و دین است. کودکانمان دبستان دوستی را در دامان خود قرارده تا دعوت داعیان دغل دوست دل‌های دردمندشان را در وادی درماندگی نَبوَد. ای دلیل دل‌های متحیر در شب دیجور! آیا دوران دادرسی نرسیده تا به دستور تو، داد دَردمندان را از ددمنشان بستانند؟ به وسعت دلتنگی دوستانت سوگند که دست ما را از دامان دریایی خود جدا مکن. وقتی از دریچه دهر به دفتر هستی می‌نگرم این فریاد دیرین دادخواهی است که در دالان‌های زندان دنیایی دنّی، شنیده می شود. کوردلان آمدنت را دور می‌دانند اما برای بیدار دلان لحظه دیدار دیر شده و در انتظارند تا هر چه زودتر دُردانة زهرا علیها السلام از دوردست‌ها بیاید و دمادم از دریای دیدگانشان دانه‌های دُرّ و مرواریدی اشک را به پای قدم‌هایش بریزیند و دست افشان خود را در رکابش فداکنند. دعای عهد، وعده داد آمدنت زود است؛ ای قائد ودیعه نهاده شده! چقدر دیر، زود می‌شود!

«ی»

ای یادگار آیة یازدهم! ای مجلس آرای میکدة انبیاء! ندای «أین» تا کی؟ ای یکه سوار یوم فتح، یکدم به یاری یغمازدگان پناهنده کویت بیا و محرومیتشان را با فیضان فیضی از یم فضایل خویش بزدای. مشتریان یوسف، سیل سرمایه گریه را برای نیل به خیمه‌گاه یار مه روی آورده‌اند. ای یوسف حسین علیه السلام! یاوران یگانة تو آینه پیمان و بیعت ولایتت را نشکستند. یا ابن یاسین! بوی دلجوی یاسهای نینوایی در فضای میخانة دنیا، جان را به یاد جانان می‌اندازد. ای غایب از نظرها! غیبت تو را تنها مؤمنان به حقایق غیب تأیید می‌کنند. زیارت ناحیه تو، در میان ادعیه، احیاگر غیرت شیعه حسین علیه السلام است. ای آرزوی تحقق یافته اولیا و اوصیا! ای مبین ماهیت شرایع پیامبران! آیین ریاکارانه و سیاست‌های طایفه یهود صهیونیست، امنیت بشریت را به خطر انداخته است. یقین دارم که ایام تنهایی به سر می‌آید و پیک وحی، بین زمین و آسمان، آمدنت را فریاد می‌زند تا یاران و لشگریان بسیار از هر سوی یکپارچه به مهدی فاطمه علیه السلام بپیوندند. عیسی بن مریم علیه السلام ـ مؤید مهدویت ـ یعقوب وار به انتظار یاری یکه تاز میدان دیانت و دیان دین است تا شاید با بیان آیات و بینات، مسیحیت راستین را به یاری قیام وی فرا خواند. خضر علیه السلام از می «عین الحیاة» ولی عصر علیه السلام نوشیده که اعصار را طی کرده است تا همراهش به احیای حیات واقعی انسانیت بپردازد یا بقیة الله! رایت هدایت را با ید بیضایت برافراز و بیت پایانی شعر اهل بیت علیهم السلام را بِسُرای.

مجله امان شماره 16 /س

عکس های سری ۴ - ( گل نرگس )

    

    

* برای بزرگ نمایی روی تصویر مورد نظر کلیک کنید .